من پیش از تو داستان قصه ای ست که در خاطره ها می ماند. یک داستان عاشقانه، متفاوت و غم انگیز است. باید گفت فقط یک حادثه می تواند، زندگی هر کسی را دچار تغییر و تحول عمیقی کند. اما چه چیزی باعث می شود که بعد از آن، هنوز به زندگی ادامه می دهد. ماجرای کتاب بین یک دختر و پسر است. پسری که متخصص امور مالی است، ورزش های خطرناکی انجام می دهد، ماجراجو است، اهل سفر است، عاشق است و وضعیت مالی بی نظیری دارد. اما در مقابل با دختری رو به رو هستیم که بسیار ساده است، تا به حال سوار هواپیما نشده است، دنیا را ندیده است، لباس های عجیب و غریب می پوشد و در یک خانواده فقیر زندگی می کند.
ماجرای این کتاب با حادثه ای که برای ویل ترینر اتفاق می افتد شروع می شود. حادثه ای که نویسنده به طور خلاصه آن را شرح می دهد. ویل ترینر جوان ورزشکار و ثروتمندی است که در اثر یک تصادف، قطع نخاع می شود و بعد از آن باید روی یک صندلی چرخدار زندگی کند. ویل بعد از اینکه به قصد انجام دادن کارهای خود، دوست دخترش لیسا را ترک میکند در خیابان با یک موتورسوار تصادف می کند. تصادفی که باعث می شود دچار آسیب در مهره های ۵ و ۶ ستون فقرات شود و فلج شدن دست ها و پاهای او را به همراه داشته باشد. تصادفی که انگار به خط سرنوشت او خورده است تا به نخاعش!
پس از این اتفاق، ماجرای های کتاب در دو سال بعد از سر گرفته می شود. شخصیت لوئیزا کلارک به داستان اضافه می شود.